هابیل و قابیل

تا به یاد دارم داستان هابیل و قابیل را تا آنجا تعریف می کنند که قابیل از کلاغ یاد گرفت که چگونه پیکر بی جان هابیل را که کشته شده بود، دفن کند.
ولی جایی نشنیده ام که بالاخره سر زن هابیل چه آمد و آیا اصلا از هابیل فرزندی بجا ماند یا نه؟ از کسانی که اطلاعات کافی دارند خواهش می کنم بفرمایند ادامه داستان به کدامیک از موارد زیر نزدیکتر است:
۱- پس از آنکه زن هابیل با قابیل ازدواج کرد تازه فهمید که زندگی با مردان خوب عاری از هر نوع هیجان بوده است و تا آنجا با قابیل صمیمی شد که هر غروب قابیل که از سر کار می آمد با هم می رفتند بیرون و زندگی کلاغ ها را تماشا می کردند
۲-هابیل فرزندی نداشت بنابراین همه ما از نسل قابیل هستیم
۳-هابیل که قسمت خوب ذات آدم بود بلافاصله به نزد خدا برگشت ولی قابیل می بایست برای جدا شدن اندکی خوبی از بدی بسیارذات خود ، بر روی زمین می ماند
۴- ما از نسل هابیل و قابیل نیستیم ، بلکه حضرت آدم پس ازآن تجربه تلخ فرزندان دیگری به دنیا آورد و به آنها یاد داد که «یک دانه زن ارزش این حرف ها را ندارد»

۱ نظر:

پیام مدیر سایت:
لطفا برای درج کامنت در صورت امکان از گزینه نام/آدرس اینترنتی استفاده نمایید

مترجم گوگل