دفاع از حقوق زنان

در اتوبوس شهری ، خانمی در قسمت آقایان نشسته بود
با به یاد آوردن جیغ و داد هایی که در پی ورود آقایان به قسمت پر از صندلی های خالی خانم ها بپا می شود، خون در رگم می جوشید
سر پا ایستادن چند پیرمرد باعث شد که دهان باز کنم که حالی به این وضعیت بدهم
لحظه ای در نگاهم خیره ماند
در نگاهش شرمی بود از حقی که ضایع کرده، و ترسی از ملامت که در نگاهش موج می زد

چیزی نتوانستن بگویم
یاد روزی افتادم که مانند آن خانم ، خودم و دیگران به زشتی اعمالم آگاه خواهیم بود

پ.ن: چند خانم دیگر آمدند و به بهانه نشستن آن خانم ته راهرو را کردند زنانه . هوا سرد بود و جا برای سوار کردن آقایان اصلا نبود!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیام مدیر سایت:
لطفا برای درج کامنت در صورت امکان از گزینه نام/آدرس اینترنتی استفاده نمایید

مترجم گوگل