تقویم شرقی

یادم می آید هر وقت از سن پدرم سوال می کردم می گفتند 50، 60 و...
این سوال هیچ وقت جواب دقیقی نداشت، وقتی علت را می پرسیدم می گفتند :
- قدیم که ثبت احوال نبود، روزی که آمدند برایمان شناسنامه بدهند ما آنقدر بزرگ بودیم که قیافه مامور ثبت احوال هنوز یادمان است!!! تازه پدر و مادر هایمان هم با مصلحت اندیشی برایمان شناسنامه می گرفتند ، از قبیل اینکه دیرتر مدرسه برویم و ... .
بنابراین سن هر کدام از ما ممکن است 5 تا 10 سال کم و زیاد نیز باشد

1- عجیب است که آن سال ها که نه سن دقیق پدرم مشخص بود و نه سن دقیق مادرم ، چگونه با هم خوشبخت می شدند حال آنکه جوان های امروزی هنوز اسم همدیگر را نپرسیده ، راجع به سن سوال می کنند
2- چرا آن روز ها برای هیچ کاری دیر نمی شد؟
3- بنده با پدرم نیم قرن تفاوت سنی داشتم ، ولی بر خلاف آنچه به زبان می آوردم هیچگاه فکر نکردم که مرا درک نمی کند

۱۴ نظر:

  1. سلام صبحتون به خیر،
    من هنوز نمیدونم روز دقیق تولدم چندمه.
    حالا کی سنتون و پرسیده ؟
    2. چون به اندازه ی کافی وقت بود برای همه چی در صورتی که حالا با کلی وقت بیهوده وقتی برای هیچ کاری نداریم
    3. برعکس اقا من و بابام نیمه ی هم دیگه ایم فقط کافی چند دقیقه باهم باشیم یا دعوامون میشه یا قهر میکنیم اختلاف سنیمون نمیدونم

    پاسخ دادنحذف
  2. دیگه اصلا در مورد این وبلاگ که سوال نمی پرسم تقریبا دارم عادت می کنم ، ان بالایی منم آلما.
    خواستم بگم دلیل تفاهم قدیمی ها (نه ما خیلی جدیدیم) بیشتر کم توقعی شون بوده و هست وقتی توقعاتم با توقعات مامانم می سنجم می بینم مامانم هیچی نمی خواهد. خداییش مامان بزرگم و که در نظر می گیرم می بینم اصلا نمی دونند توقع یعنی چه ؟ مامان مامان بزرگم که دیگه هیچی
    توقع بی جا مخالف و متضاد تفاهم است

    پاسخ دادنحذف
  3. 1- مگه یکی دو تان که من اسم بدم ;)
    2- فک نکنم اینطوری باشه ، به نظر بنده الان کارهای بیهوده بیشتری انجام می دیم
    3- دعوا کردن که نمک زندگی خانوادگی است ، درک کردن موضوع دیگری است

    پاسخ دادنحذف
  4. قبو ل دارم
    شاید این موضوع به این دلیل باشد که آنها اصل و فرع زندگی را بهتر تشخیص می دهند
    کمتر حرص می زنند و برای به دست آوردن چیزی عجله ندارند

    پاسخ دادنحذف
  5. براي افرادي خوب مي شد كه تخمين سنشون كمتر از سن واقعيشون بوده.

    پاسخ دادنحذف
  6. کاملا موافقم
    اما اگه بخوام توضیح بدم باز باید فحش رو بکشم به بخت اخلاق گند ایرونی که الان اصلا حسش نیست!

    پاسخ دادنحذف
  7. یکی از دختر خاله ها :
    سلام وبلاگ جدید مبارک !

    پاسخ دادنحذف
  8. ممنونم
    لطف دارید

    پاسخ دادنحذف
  9. چرا؟
    کجاش فحش داشت؟

    پاسخ دادنحذف
  10. 1.الان که سن مهم نیست
    2.چون الان برای همه کارها دیر می شود! بیکارتر بودن شاه !
    3.در این مورد هیچی اظهار فضل نمی کنم . چون هیچکس یک فرد رو در تمام شرایط درک نمی کنه، و همیشه استثناء هست . پدر و مادر بیشتر از همه درک می کنن
    4.شما اصن چرا هی سن پدرتو می پرسیدی ؟؟؟؟

    پاسخ دادنحذف
  11. 1- ایول، شما چند سالت بود؟
    2- ما که از این جمله تان سر در نیاوردیم؟!
    3-احسنت که حد و حدود خودت را رعایت می کنی
    4- ها؟

    پاسخ دادنحذف
  12. http://www.shenidar.com/sec/news/pr/2009/07/090714143732_3831_age_of_bride_and_groom.html

    پاسخ دادنحذف
  13. آقا جان ما چه چیزمان شبیه اینهاست که بخواهیم تحقیقاتشان را قبول کنیم؟
    آنها قانون چند همسری دارند یا مطابق فرهنگ ما با خانم هایشان برخورد می کنند؟ ;)

    پاسخ دادنحذف

پیام مدیر سایت:
لطفا برای درج کامنت در صورت امکان از گزینه نام/آدرس اینترنتی استفاده نمایید

مترجم گوگل