عقب تاكسي با يك خانم نشسته بوديم كه دستش پر بار و بنديل بود، راننده ترمز زد و يك خانم ديگر را با يك بچه 6 يا 7 ساله تو بغلش سوار كرد، خانم بارو بنديلي كه عرصه برايش تنگ شده بود گفت:
- آقا يه خورده جمع و جورتر بشين ديگه
بنده با چشمان از حدقه درآمده:
- خانم من بار دستمه يا بچه بغلم؟!
خانم دو طبقه فرمودند:
- هميشه جا مي شديم ها ! اين دفعه نمي دونم چرا نشد!!!
- آقا يه خورده جمع و جورتر بشين ديگه
بنده با چشمان از حدقه درآمده:
- خانم من بار دستمه يا بچه بغلم؟!
خانم دو طبقه فرمودند:
- هميشه جا مي شديم ها ! اين دفعه نمي دونم چرا نشد!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام مدیر سایت:
لطفا برای درج کامنت در صورت امکان از گزینه نام/آدرس اینترنتی استفاده نمایید