پرواز

در دسشويي اداره رو باز كردم
نگو يارو در حال عمليات بود
همچين تو هپروت بود كه حتي متوجه باز كردن در نشد

مدتيه فكرم را مشغول كرده
كه تو اين اداره ممكنه چي به آدم بگن كه آدم از زمين اينقد فاصله بگيره




شونساكو

يعني
شب رئيس جمهور قيمت بنزين و گاز رو بتركونه
صبح پاشي ماشينت بتركه
ببري تعمير گاه بگن بايد موتور پياده كني
بعد از يه ساعت تو سرما كنار اتوبان وايستادن ماشين گيرت بياد
خانمه تو تاكسي با موبايل عناوين غرهاي همسرت رو با دوست پسرش مرور كنه
خلاصه بالاخره ساعت 10 كه رسيدي اداره
يه پيرزن مو رنگ كرده با دوچرخه كورسي از جلوت رد بشه
(جان خودم عينك هم داشت)

بي ربط نوشت: اين وبلاگ و كامنتدونيش از امروز به حالت عادي بر مي گردد

مترجم گوگل