قرار آشغالی

صاحب خانه ناراحت شده بود ، ملکه وسط روز آشغال ها را گذاشته بود دم در، خب معلوم بود تا شب تو کوچه تنگ محله قدیمی ما همه از بوش خفه شن، حالا بماند که گربه ها چه بر سرش آورده بودن
با هم صحبت کردیم ، من کسی نبودم که اذیت شدن همسرم را بخوام ، می دونستم دوس داره هر چه زودتر آشغال ها برن بیرون ، به بوش حساسیت داره
از طرفی آشغال های خونه ما دم صبح بیشتر از دم عصر بوده و هست ، هم به دلیل مای بی بی های شاهدخت و هم اینکه کلا شب ها تا دیر وقت بیداریم
بالاخره با صاحب خانه و ملکه به توافق رسیدیم که صبح ها که سر کار می روم در مسیرم کیسه آشغال ها را تا محل زباله دانی های بزرگ شهرداری ببرم و عصر ها هم که طبق معمول آشغال ها را بگذاریم دم در
خب گاهی سختم می شد، که با لباس های بسیار تمیز می بایست مسیری را با آشغال طی می کردم ، بماند نگاه های مردم که با تعجب قیافه اتو کشیده و آشغال به دست اینجانب را برانداز می کردند ، البته پیرزن ها نظر دیگری داشتند صدایشان را پشت سرم می شنیدم که خدا پدرت را بیامرزد که آشغال ها یت را می بری بیرون محله
...
الان دو سال از آن روز ها می گذرد و ان شاء ا... هفته بعد این شهر را ترک می کنم ، ولی امروز که می آمدم خیل آدم های اتو کشیده ای که آشغال دستشان بود و مسیر هر روزه مرا تکرار می کردند ، قشنگ ترین خاطره ای بود که از این محله می توانستم داشته باشم

پ.ن 1: بعضی از اوقات برای خودمان عجیب است که تا چه اندازه می توانیم در زندگی دیگران موثر باشیم ، یک فکر خوب توانست عادت یک محله را تغییر دهد ، نه قانونی نه دولتی و نه اجباری
پ.ن 2:پدرم همیشه می گفت فکر خوب همیشه برنده است!!!

۷ نظر:

  1. 1. به افتخار شاه کف مرتب! ;)
    2. دو سال پیش مگه نی نی داشتید؟! :-P
    3. حالا کجا؟؟؟ دلمون تنگ می شه همسایه... :'(
    4. «خدا پدرت رو بیامرزه.» این جمله ای که بقیه برای کاری که کردی پشت سرت می گن. ;)

    پاسخحذف
  2. 1.کجا می خواین برین ؟ :(
    2.آخی ... الان شاهدخت 2 سالشه
    3.شما الگوی جامعه بشری هستین

    پاسخحذف
  3. 1- :-P
    2- نخیر، شما به مطلب توجه کن لطفا
    3- بابا خسته شدیم از این کوچه های تنگ ، داریم می ریم یک شهر تازه ساز
    4- نه بابا ، اونا اصلن اسم منم نمی دونن، حتی نمی دونن از کجا شروع شد و همینش برام جالبه :-D

    پاسخحذف
  4. 1- یه جای خوب ;)
    2- نه بابا ، مگه می خواین شوهرش بدین هی سنش رو می پرسید >:o
    3- :-P

    پاسخحذف
  5. دقت بفرمایید، آقای شاه دوس ندارن شاهدخت رو شوهر بدن

    پاسخحذف
  6. البته نه حالا حالا ها
    وگرنه بزرگ که بشه ... ;)

    پاسخحذف
  7. خیلی از اونایی که صبح آشغال میارن، خانم های شاغلن :-D

    پاسخحذف

پیام مدیر سایت:
لطفا برای درج کامنت در صورت امکان از گزینه نام/آدرس اینترنتی استفاده نمایید

مترجم گوگل