سیاست ایرانی

تو دانشگاه استاد ادبیاتی داشتیم که یکبار گوشش را بخاطر سیاسی حرف زدن ، پیچانده بودند
دوره دوره خاتمی بود و ما دانشجو ها راحت حرفمان را می زدیم
ولی نهایت انتقاد استاد این بود که بگوید:
- بابا اصلا من به سیاست کاری ندارم، کسی نیست که بگوید چرا نانی که می خریم باید خمیر بخوریم؟
آن سال ها جوان بودم و سری پر باد داشتم
حرف استاد را هم بی اهمیت تلقی می کردم
ولی امروز به نظرم آن حرف معنی دیگری هم می داد
و آن این است که
مایی که هنوز در تهیه نان شبمان مانده ایم ، سیاست برایمان امری فانتزی نیست؟!

۱ نظر:

پیام مدیر سایت:
لطفا برای درج کامنت در صورت امکان از گزینه نام/آدرس اینترنتی استفاده نمایید

مترجم گوگل